بازی به راحتی میتواند نادیده گرفته شود. به هر حال، بازی کردن مهمانی چای با عروسکهای خرسی یا بازی “گیر افتادن در گل” چقدر میتواند مهم باشد؟
کارشناسان معتقدند که این بازیها بسیار مهم هستند.
به ویژه، بازی با همسالان.
یک مطالعه اخیر توسط دانشگاه کمبریج نشان داد که کودکانی که در سالهای پیشدبستانی خود توانستهاند به طور موفقیتآمیز در بازی با همسالان شرکت کنند، احتمالاً در آینده نتایج بهتری در زمینه سلامت روان خواهند داشت.
پروفسور کارن استگنیتی توضیح میدهد: “بازی با همسالان شامل زمانی است که کودک با همسالان خود در طیف گستردهای از فعالیتهای بازی، مانند بازیهای تخیلی یا ساختن قوانین خود برای یک بازی، شرکت میکند.”
“ویژگیهای کلیدی بازی واقعی با همسالان زمانی است که توسط کودک آغاز شده و لذتبخش باشد.”
بازی با همسالان به کودکان مهارتهای ارزشمندی میدهد که در زندگی بعدی آنها مفید خواهد بود.
پروفسور استگنیتی توصیه میکند که تنوع در بازی با همسالان کلیدی است.
این تنوع میتواند شامل نوع همسالان، از دوستان محله، دوستان پیشدبستانی یا مهدکودک، یا قرارهای بازی فردی باشد، یا تنوع در مکان، از خانه شما تا خانه دیگران، پارک یا مهدکودک.
تنوع به کودکان کمک میکند تا مهارتهای آموخته شده در بازی با همسالان را با اطمینان از یک موقعیت به موقعیت دیگر منتقل کنند.
او اضافه میکند که بازی با همسالان با بازی با خواهر و برادر یا والدین متفاوت است.
پروفسور استگنیتی توضیح میدهد: “بازی با والدین و خواهر و برادر همچنان مهم است، اما بازی با همسالان به کودکان تجربهای منحصر به فرد میدهد.”
“همسالان از خانوادههای مختلف با دیدگاهها و نظرات متفاوت میآیند که به بازی اضافه میشود، زیرا کودکان شروع به درک میکنند که دیگران کارها را به روشهای متفاوت انجام میدهند و یاد میگیرند که برای کنار آمدن با هم سازگار و مصالحه کنند.”
کودکانی که در سنین پایین در بازی با همسالان شرکت نکردهاند، ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند.
پروفسور استگنیتی میگوید: “من با نوجوانان ۱۳ تا ۱۴ سالهای کار کردهام که مهارتهای پایهای که بازی با همسالان به کودکان پیشدبستانی میدهد را ندارند و این نوجوانان واقعاً با مشکلاتی مواجه هستند، نه تنها از نظر اجتماعی بلکه در موضوعات تحصیلی مانند سواد.”
“اگر کودکان مهارتهای مربوط به بازی با همسالان را کسب نکرده باشند، زندگی بعدی آنها بسیار سختتر خواهد بود و آنها تمایل بیشتری به انزوا، خودداری یا عصبانیت دارند… همه اینها برای سلامت روانی بسیار مناسب نیستند.”
بازی با همسالان بیشتر از داشتن یک دوست است بازی با یک دوست همیشه بسیار لذتبخشتر از بازی به تنهایی است. اما این فقط به اجتماعی بودن محدود نمیشود.
پروفسور استگنیتی میگوید: “برای اینکه کودکان در بازی با همسالان شرکت کنند، باید به طور همزمان در طیف گستردهای از مهارتها شرکت کنند.”
“بازی یکی از فعالیتهای فکری بسیار چالشبرانگیز برای کودکان در پیشدبستانی است.”
یکی از اولین مهارتهایی که کودکان باید یاد بگیرند، هنر مذاکره است.
پروفسور استگنیتی توضیح میدهد که وقتی کودکان برای اولین بار در بازی با همسالان شرکت میکنند، ارتباط متا رخ میدهد.
این جایی است که کودکان درباره آنچه که قرار است به عنوان بخشی از بازی انجام دهند صحبت میکنند، چه بحث درباره سناریوی تخیلی که قرار است در آن شرکت کنند یا قوانین بازی.
او میگوید: “این درباره کمک به همه برای داشتن یک معنای مشترک از بازی است، از شناسایی اشیاء در بازی و آنچه که نمایندگی میکنند، شخصیتهایی که هر کس خواهد بود، یا خط داستانی و مشکلی که ایجاد شده و نیاز به حل دارد.”
“کودکان باید مشکل را با دوستان خود مذاکره کنند و سازگار و انعطافپذیر باشند، نه تنها به این دلیل که مشکل ممکن است در طول بازی تغییر کند (به چیزی کمی هیجانانگیزتر به عنوان بازی پیشرفت میکند)، بلکه اگر دوستان آنها نمیخواهند همان مشکل را داشته باشند.”
کودکان همچنین باید در طول بازی خودتنظیمی داشته باشند.
به هر حال، هیچ کس نمیخواهد با کسی بازی کند که سریع عصبانی میشود یا گریه میکند و در وسط پرتاب دایناسورها به فضا از بازی خارج میشود.
پروفسور استگنیتی میگوید: “کودکان باید یاد بگیرند که احساسات خود را کنترل کنند و در صورت اختلاف نظر با همسالان خود دوباره مذاکره کنند.”
کودکان همچنین باید به طور ناخودآگاه از احساسات دوستان خود در طول بازی با همسالان آگاه باشند.
“اگر دوستانشان خسته میشوند، یا اگر از بازی لذت میبرند، یا اگر زمان تغییر بازی فرا رسیده است”، او اضافه میکند.
کودکان همچنین باید از مهارتهای تفکر شناختی خود برای ایدهپردازی در بازی استفاده کنند، از جمله تعیین نقشها و خط داستانی.
در نهایت، آنها باید در طول بازی احساس امنیت کنند.
پروفسور استگنیتی تأکید میکند: “کودکان هر روز از طریق بازی این مهارتها را تمرین میکنند و هرچه بیشتر چیزی را انجام دهید، سریعتر میتوانید آن را انجام دهید.”
“تا اواخر کودکی، بین ده تا دوازده سالگی، همه این مهارتهای خودتنظیمی، مذاکره، انعطافپذیری و سازگاری، تفکر علت و معلولی، درک روایت و توسعه قوانین… اینها مهارتهایی هستند که کودکان میتوانند بر آنها بنا کنند و در نوجوانی که روابط اجتماعی برای آنها بسیار مهم است، به سطح بعدی برسانند.”